«مامان! بابا! شب بهخیر. من رفتم بخوابم.» شنیدن این جمله از زبان فرزندان آرزوی بسیاری از ما پدرومادرهاست؛ ما که هر شب درگیر و گرفتار ماجرایی جنجالی و پر از تنش میشویم برای اینکه فرزندانمان را به تختخوابهایشان هدایت کنیم! واقعاً چرا خوابیدن بچهها اینقدر سخت و طاقتفرسا شده است؟
در این نوشتار، به مدیریت این مشکل و راههای پیشگیری از جروبحثهای وقت خواب کودکان پرداخته است.
بچهها و نخوابیدن
- بچهها هر شب ما را دیوانه میکنند. آنها میدانند که وقت خواب است اما یک لیوان آب دیگر، یک داستان بیشتر، روشنکردن چراغها، کشیدن پردهها و بعد بازکردن پردهها را بهانه میکنند. آنها یک ساعت ما را بیدار نگه میدارند و مدام به دستشویی سرک میکشند و وقتی که ما درنهایت حاضر نمیشویم دوباره به اتاقشان برویم، مثل دیوانهها فریاد میکشند. بار آخر همین دیشب اتفاق افتاد؛ پسر هشتسالهمان به این دلیل که به اندازهی خواهرش کنارش نمانده بودیم گریه کرد و خواب همه را به تأخیر انداخت.
- اجرای روتینهای وقت خواب تبدیل شده به یکی از چالشبرانگیزترین کارهای خانهی ما. اوایل بچهها به خوبی همراهی میکردند و کارهای پیش از خوابشان را انجام میدادند، اما بهتدریج اظهار بیمیلی کردند و کمکم این بیمیلی به مقاومت تبدیل شد. حالا واقعاً هر شب با تنش و دعوا به تخت میروند و حال ما را بد میکنند. ما احساس گناه و عذابوجدان داریم از اینکه نمیتوانیم با یک رابطهی خوب شب بهخیر بگوییم.
- پسر من مدتی است دیگر قبول نمیکند که وقت خوابش به اتاقش برود و بخوابد. او میخواهد تا وقتی ما بیداریم، بیدار بماند. این واقعاً کار ما را سخت کرده. چه کار میتوانیم بکنیم؟
Comments
Post a Comment